یه روز توی رادیو فریدون مشیری به من گفت سایه این بیتت خیلی ثقیلِ، گفتم که کدوم بیتم فریدون؟گفت :((ماندم خموش و آه که فریاد داشت درد))
گفتم: که آره فریدون ثقیله حتماً اگر تو بودی میگفتی ((ماندم خموش آه که بس ناله داشت درد))گفت آره ،گفتم : نهههه فریدون تو خودت ناسلامتی شاعری این دال های پشت سر هم نگاه کنید یک تشنجی داره اصلا (مصاحبه ابتهاج)
خون می رود نهفته ازین زخم اندرون
ماندم خموش و آه که
فریاد
داشت
درد
,خموش ,فریدون ,گفتم ,درد ,تو , ,گفتم که ,ماندم خموش ,آه که ,داشت درد
درباره این سایت